به هر عبارت ابتدایی که خلق میکنید به عنوان سنگریزهای بنگرید که از سراشیبیِ کوه به سمت پایین سرازیر میشود. با خلق شروعی جذاب در داستان نویسی و افزایش انرژی و نیرو، شاید سنگ بزرگی در این حین به سمت پایین فرو افتد و جاده را ببندد. تمامی متنهای شما همانند این جاده میباشند. عبارتهای ابتدایی مسیر شما تا اندازه زیادی میتواند کیفیت کل مسیر را نشان دهد.
لازم به ذکر است همهی رمانها یا داستانها مثل بهمنی است که به پایین میلغزد، از همان ثانیههای آغازی اش تعریف میگردد. برای خلق شروعی جذاب در داستان نویسی، میبایست آن را در مسیر صحیحی قرار دهید. در این مقاله به ذکر روشهایی برای قرار دادن داستان در مسیری درست میپردازیم.
ایجاد یک حرکت آنی
قانون اساسی نخست در خصوص عبارتهای ابتدایی این میباشد که آنها میبایست عناصر منحصربهفردی که داستانتان را شکل میدهند، در بر بگیرند. عبارتهای ابتدایی لازم است یک طرح ابتدایی، یک نقطه نظر، یک صدای مشخص و اشاراتی به شخصیتپردازیها داشته باشند. در پایان پاراگراف نخست ما میبایست بتوانیم کشمکشها و فضا را شناسایی کنیم.
عدم اشتیاق برای زود شروع کردن
برای خلق شروعی جذاب در داستان نویسی بهتر است وسوسه نشوید تا در داستان خود بلافاصله سر اصل مطلب بروید. همانند شخصیتی که بیدار میشود تا این برخاستن از خواب، آغاز مواجهه با روز چالشبرانگیز و سرنوشت ساز باشد.
با اهمیتترین علتی که موجب میشود ما داستان را به این صورت بنویسیم، این است که سعی می کنیم تا داستان را به شیوه خود پیش ببریم. در صورتی که لازم است اجازه بدهیم آن حرکت آنی به خودی خود پیش رود و توسعه یابد.
جذابیت داستان بعد از شروع
برخی از نویسندگان معتقدند هر چقدر شروع جذابتر و خارقالعاده باشد، مخاطبان بیشتری را به خود جلب مینماید. ولی نکتهای که میبایست آن را مورد توجه قرار داد این است که، چنانچه این شروع و قلاب بزرگ در ادامه با داستانی در همین حد زیبا و جذاب همراه نشود، موجب ناامیدی و یأس مخاطب میشود. همان طور که در ماهیگیری بهتر است برای صید ماهی از کوچکترین قلاب ممکن استفاده نمود تا ماهیهای بیشتری را به دام انداخت.
حرکت از کل به جزء
در دنیای سینمای مدرن، اغلب فیلمها با نمای بستهای از یک چیز آغاز میشوند و به تدریج این تصویر دورتر میآید تا تأثیر آن را بهتر نمایش دهد. این ترفند برای نگارش خیلی کم به کار میرود. اکثر خوانندگان مایلند که در متن داستان فرود آیند و به تدریج روی آن تمرکز کنند. توصیه میشود داستان خود را با این شیوه شروع کنید.
پیشروی همراه با خواننده
یکی از آسان ترین روشها این است که متن خود را به همراه ایجاد نوعی سردرگمی برای مخاطب آغاز کنید. آنگاه با ارائهی اطلاعات بعدی در ادامهی داستان این شیوه خود را تکمیل نمایید.
شروع با یک معمای کوچک
در صورتی که شما مایل نیستید در آغاز داستان خود از ایجاد حسِ سردرگمی بهره ببرید، طرح یک معما برای مخاطبان میتواند اثرگذار باشد. به ویژه اگر این معما برای روایت کنندهی داستان نیز وجود داشته باشد.
این امر میتواند بلافاصله خواننده و راوی را شریک جرم کند. یک سؤال بی جواب میتواند حتی تمام داستان را نیز فرا گیرد. مانند زمانی که دیوید کاپرفیلد در رمان چارلز دیکنز میپرسد نمیدانم من قهرمان زندگی ام خواهم بود یا دیگری. در هر صورت این صفحات میبایست آن را مشخص کند.
به حداقل رساندن مکالمه ها در داستان
چنانچه تصور میکنید مجبورید داستان خود را با مکالمه شروع کنید، لازم است بدانید که در حال هدایت مخاطبان خود به سمت گردابی میباشید که میتواند آنها را از شما بگیرد. روش رفع این مشکل این است که بعد از اتمام یک خط از مکالمه و قبل از ادامهی آن، به زمینهی اصلی خود برگشته و اطلاعات تکمیل کننده در خصوص آن ارائه دهید. همیشه تجربه نشان داده دنبال کردن مکالمات طولانی در آغاز داستان طاقت فرسا و دشوار میباشد.
دوباره خوانی شروع داستان بعد از پایان داستان
برخی اوقات داستان در طی روند نگارش چنان تغییر پیدا میکند که با شروع خود (هر اندازه که جذاب باشد) پیوستگی لازم را ندارد. تنها راه حل مشکل شما این است که مثل عنوان که بعد از به اتمام رسیدن داستان مجدداً مورد بازنگری قرار میگیرد، شروع خود را هم مجدداً خوانده و بازنگری کنید.