هیچ فردی نویسنده به دنیا نمیآید و شکستهای متوالی، مقدمهی موفقیت بسیاری از هنرمندان و نویسندگان مطرح دنیا بوده است،`پس چگونه رمان بنویسیم ؟ به عنوان مثال جک لندن که اولین اقداماتش در نویسندگی حرفهای با شکست مواجه گشت، ولی عاقبت، اسم او به عنوان یکی از نخستین نویسندگان آمریکایی در تاریخ به ثبت رسید که از طریق نویسندگی به شهرت و ثروت هنگفتی رسید. همچنین میتوان به پابلو پیکاسو، نقاش مشهور اسپانیایی، اشاره نمود که با تلاش خود و کپی کردن از آثار بزرگان در سنین نوجوانی به هنرآفرینی پرداخت.
چگونه رمان بنویسیم ؟ هر فردی که داستانی برای نوشتن داشته باشد، میتواند کتاب بنویسد، که ممکن است وی برای لذت خودش یا برای منتشر شدن و به فروش رسیدن کتابش، این کار را انجام دهد. چنانچه شما جزو آن گروه از اشخاص می باشید که زمان خواندن رمان مورد علاقه خود یا استراحت در پارک، شروع به خیالپردازی میکنید، توصیه میشود به نوشتن رمان فکر کنید.
هر چند نوشتن رمان شاید در ابتدا کار دشواری به نظر برسد، ولی شما می توانید از پس آن برآیید. این مقاله نکات مهمی را در خصوص نوشتن رمان و کتاب ارائه می نماید.
گام نخست: عنوان هر فصل را نوشته و برای محتویات هر بخش تصمیم گیری نمایید
با این عمل همواره میدانید که داستان هر بخش به چه منتهی می شود. تصمیم گیری در مورد شخصیتها نیز، در شروع کار میتواند تا انتهای مسیر سودمند باشد.
گام دوم: اطلاع از عناصر یک رمان خوب
چنانچه قصد دارید نویسندهی موفقی باشید، در رابطه با تعیین نویسندگی به عنوان یک رشتهی دانشگاهی مناسب بسیار تأمل کنید (غیر از مواردی که رشته خود را تعیین نموده باشید و اکنون دانشجوی این رشته باشید)، وگرنه، ادبیات را تعیین نمایید. قبل از نوشتن، لازم است یاد بگیرید چطور با دید منتقدانه و روشنبینی مطالعه نمایید.
تفاوت شخصیت ها، ساختار جمله، پرداختن به شخصیت ها و شکلگیری طرح داستانی (پیرنگ) وقتی به طور صحیح صورت می گیرد که منتقدانه خواندن را قبل از نوشتن، یاد گرفته باشید.
1_ صحنه
یکی از عناصر داستانی صحنه می باشد که شامل مکان، زمان و شرایطی میشود که داستان در آن روی می دهد. علاوه بر آن، شما نیازی به وصف کامل صحنه ندارید. شما همچون یک نقاش، اثری را نیز می آفرینید که در ذهن هر مخاطب، تصویری مختلف از خود بر جای میگذارد.
2_ شخصیتها
هر داستانی دارای شخصیتهای فرعی و اصلی می باشد. نکته مهم این است که شخصیتهای داستان شما جالب و جذاب باشند و به طور صحیح معرفی گردند. در واقع معرفی شخصیت ها و صحنه، همان مقدمهچینی هستند.
شما در داستان خود می بایست خصوصیات شخصیتی برتری را برای شخصیت اصلی در نظر داشته باشید تا او را نسبت به سایر شخصیت های داستان برتری بخشید با تمایز شخصیت های اصلی از سایر شخصیت های داستان می توانید هر گونه موقعیت یا حالات را مطابق با ویژگی های آنها بیافرینید.
انواع متفاوتی از شخصیت ها در کتابها دیده می شوند. قهرمان اصلی (پروتاگونیست) اغلب شخصیت اصلی و فردی می باشد که داستان، او را دنبال میکند. معمولا برای هر شخصیت اصلی، یک ضدقهرمان (آنتاگونیست) وجود دارد، شخصیتی که جهت پیشروی داستان، ایجاد بحران و تنش میکند. اغلب ضدقهرمان ها، شخصیت های منفی در کتابها می باشند، ولی همیشه اینگونه نیست.
3_ کشمکش
چالش بزرگی می باشد که یک شخصیت با آن مواجه می گردد و این کشمکش، اغلب علت وجود داستان می باشد.
4_ نقطه اوج داستان
جایی که در آن مهم ترین و جدی ترین چالش داستان روی می دهد و نقطه ای که نفس خواننده در سینه حبس میشود.
به عنوان مثال در رمانی نقطه اوج داستان در این جاست: شاید ماریا به این تصمیم برسد به کریستف کلمب این اجازه را ندهد که از پول اسپانیا برای اختراعاتش استفاده نماید و کلمب از ماریا تقاضا کند امکان سفر را برای او مهیا نماید تا کلمب هم هر کاری که او می خواهد انجام دهد تا این شانس را از دست ندهد. این قسمت از داستان جایی است که ماریا لازم است تصمیمی مهم و سخت بگیرد، تصمیمی که پایان کل داستان را تعیین می نماید.
5_ جزئیات
یکی از با اهمیت ترین قسمت هایی می باشد که در نگارش یک کتاب لازم است به آن توجه شود. به طور مثال در جمله: «آسمان آبی بود»، می بایست درجهی رنگ آبی آسمان را هم ذکر نمایید. زیادی شاخ و برگ دادن هم نشان دهنده ی این است که شما برای نوشتن داستان، بیش از حد خود را درگیر کرده و به آب و آتش میزنید. در داستان خود زبان توصیفی به کار ببرید، ضمن اینکه حرفه ای عمل کنید و در داستان خود، نیز از لحن شاعرانه به درستی و در جای خود استفاده نمایید.
6_ نتیجه
نقطهی اوج داستان را گذرانده ایم، مشکل حل شده و دیگر جای ابهامی نیست.
گام سوم:طرح داستان خود را بنویسید
این عمل همانند نقطهی شروع شما در تثبیت داستان می باشد. نوشتن هیچ چیز غیر حقیقی و خیالی ضروری نیست، تنها نوشتن یک ایدهی کلی از داستان ضروری است. در نیمهی کتاب، به طرح اصلی داستان که آماده کرده اید، رجوع نمایید. باعث تعجب است چنانچه به این نتیجه برسید که برداشتتان از کتاب، در روند نوشتن تغییر نموده باشد.
میتوانید تغییراتی روی کتاب ایجاد کنید به گونه ای که با طرح اولیهی داستان تطبیق نماید یا این امکان وجود دارد طرح اولیهی داستان را پاره کرده و داستان را تا هر جایی که رسیده اید، پیگیری نموده و ادامه دهید. ضمن اینکه میتوانید طرح اولیه را با طرح متمایز کنونی ترکیب نمایید.
گام چهارم: شروع به نوشتن کنید
این بهترین قسمت کار می باشد. چنانچه در آغاز کار درگیر مشکلاتی هستید، به دنبال کشمکش داستان رفته و از آنجا آغاز کنید. هر وقتی که عمل نوشتن برایتان آسان شد و حس آسودگی و راحتی داشتید، وصف خود از صحنه را در ادامه داستان شرح دهید.
لازم به ذکر است که در فروش یک رمان علاوه بر رعایت نکات ذکر شده، صفحه آرایی آن اهمیت بسیار فراوانی دارد.